سلام
می دونم خیلی وقته آپ نکردم و به دوستان سر نزدم! شرمنده، به خاطر امتحان مهمی که دوشنبه دارم و البته یک مدتی هم به اینترنت دسترسی نداشتم! حالا هم اجمالاً از دوباری که با دوستان رفتیم بوستان می نویسم و عکس هاشو می گذارم ( می دونم قدیمیه ) و بعد در اولین فرصت از شیرین کاری های کیارش که زیاد هم شده می نویسم!
3شنبه 11 دی با مژگان جون و مامان نیروانای عزیز رفتیم بوستان! زمین بازی بالاییش که البته خیلی هم شلوغ بود و چون ماهگرد 22 ماهگی کیارش هم بود هوس کردم گریمش کنم! آخه دختر بچه های اونجا خیلی نمکی شده بودند! البته خود کیارش که چیزی نفهمید تا رسید خونه و خودش را تو آینه دید و دیگه دل از خودشو ظاهر جدیدش نمی کند و هی پای آیینه ایستاده بود! کیارش که عاشق تزینات بادکنک پشت ویترین زمین بازی شده بود و صندلی آورده بود وگذاشته بود جلوش تا فقط اون ها را ببینه، آخر سر هم راه دسترسی بهشون را پیدا کرد! بعد از بازی، با نیروانا و آندیا یک کم نقاشی کردند و چون نیروانا جون تمام رنگها را بلد بود کیارش یکی یکی پاستل ها را می داد دستش و می گفت این چیه تا نیروانا بگه چه رنگیه!!!! این هم عکس هاش!
روز شنبه هم مژگان جون خبر دادند که آرزو جون یک قرار وبلاگی گذاشتند توی بوستان و با این که اون روز برامون کاری پیش اومد ولی با تاخیر رسیدیم و دوستان عزیز را دیدیم و دیدارها تازه شد!
کسرا خان وروجک هم از بس شیطونی کرد همه عکس هاش تار شد!
کیارش در اولین روز برفی تهران