Lilypie 4th Birthday PicLilypie 4th Birthday Ticker مادر کیارش - داستانهای وروجک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 514735

  بازدید امروز : 57

  بازدید دیروز : 60

داستانهای وروجک

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

ستاره طلایی
نوید جون
بچگی های دیبا و پرند
وروجک مامان = آرش
یونا شیرین زبون
ثمانه جون مامان مهدیار
آندیا جون
ستایش
پگاه و پارسا
ملوسک خانم
مهدیار مامان مریم
امیر مهدی
بهنیا
مانی فسقلی
ارشیا
دل آرام
کیارش سحر جون
حس قشنگ مادری
پویان گل
سارا ونوشه جون
بلاچه خانم
کیا کوچولو
یکتا فسقلی عزیز
ایلیا مریم جون
کوشا نی نی
سینای گل رویا جون
نازنین فاطمه
ایلیا
نیکان و شیطونی هاش
آرین کوچولو
مزدا جون
پوریا
ایلیای نگین جون
نازنین
فاطمه زهرا عزیز
خونه اول وروجک و مامانی
دل نوشته‏های یک مادر
کارن عزیز
دانیال ساناز جون
کسری عزیز
مانا و مانیا

 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

داستانهای وروجک

 

دسته بندی یادداشت ها

بازی وبلاگی . تولد . نامه ای به پسرم .

 

بایگانی

اسفند 1385
فروردین 1386
اردیبهشت 1386
خرداد 1386
تیر 1386
مرداد 1386
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
آذر 1386
دی 1386
بهمن 1386
اسفند 1386
فروردین 1387
اردیبهشت 1387
خرداد 1387
تیر 1387
مرداد 1387
شهریور 1387
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
آذر 1388

 

اشتراک

 

 

پسر 2 ساله و 2 ماهه و 2 هفته و 2 روزه ما

نویسنده:مادر کیارش::: شنبه 87/2/28::: ساعت 2:21 عصر

سلام

امروز کیارشم، گل پسرم 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه اش شده ...

                         

پسر 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما به سرعت دایره لغاتش داره زیاد میشه اما به طور اعجاب انگیزی لغاتی را یاد می گیره که زیاد به درد نمی خوره و صد البته همه حروف را میگه الا سین!!!!!!! فسقلی خاکشیر و باقالا را میگه اما سلام را نمیگه!!!!!!

عسلک 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما به طور کامل و رسمی از پوشک گرفته شد. یک ماهی می شد که شب ها هم پوشک نمی شد و در مسیرهای کوتاه مثل مهدکودکش. اما الان دیگه حتی تو سفر هم پوشک نمیشه! تو این سفر اخیرمون حتی 1 ساعت هم پوشک نبود!

قند و عسل 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما برای خودش یک جا نماز جدا داره! موقع نماز میاد کنار ما می ایسته و جا نمازش را پهن می کنه و قشنگ میگه الله اکبر و شروع می کنه زیر لب مثلاً نماز خوندن، فسقلی به رکوع و سجود میره و با اون دست های قشنگش  قنوت هم می خونه بعد هم که نمازش تموم شد با چنان احتیاطی جانمازش را جمع می کنه که نگو! پسرک مومن من به هر مسجدی که میرسه میگه مامان مامان الله اکبر! کی به این فرشته کوچولو گفته مسجد جای نمازه؟!

فسقلی 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما تازگی ها خیلی احساس استقلال می کنه، مخصوصاً وقتی بخواد بره مهد، خودش تنها میره تو و خیلی بدش هم میاد که تو مهد دستشو بگیرم!

شیطونک 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما برای خودش دوست صمیمی پیدا کرده! کی باورش میشه این نیم وجبی ها بزرگ شدند و مفهوم دوستی را می فهمند؟! چند وقت پیش که عکس تولد یکی از بچه های کلاسشون را مربیش بهم داد کیارش با اشاره به یکی از بچه ها می گفت مال منه! منه! بعدها مربیش گفت این طاها دوست صمیمیشه!!!!!

گل پسر 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما قلب مهربونی داره به وسعت دریا، اگه چیزی داشته باشه حتی اگه خیلی کم باشه بدون چشم داشت با بقیه تقسیم می کنه حتی اگه اذیتش کرده باشند! بعضی وقت ها میاد و میگه مامان اَم اَم و به زور کمی از خوراکیش را می گذاره دهن من!

مهربون 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما عاشقانه و بدون ریا همه را دوست داره! به هر کی میرسه می پره تو آغوشش و چنان دستشو دور گردنش می اندازه و سرش را می گذاره رو شونه هاش که طرف فکر می کنه فقط فقط اونو دوست داره!

وروجک 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما گرچه شیطونی های سابق را نداره و سر کابینت ها به اون صورت نمیره ولی کارهایی می کنه اعجاب انگیز و گاهی با چنان سرعتی ( در حد نور ) اشیا را جابه جا می کنه و جایی قایم می کنه که عقل جن هم بهش نمی رسه!

کوچولوی 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما خیلی محتاط و هواس جمعه! اگه بگیم کاری نکن و یا سر چیزی نرو خیلی خطرناکه یا سراغش نمیره یا اگه رفت قبلش نگاه می کنه ببینه عکس العمل ما چیه!!!! تو این مدتی که پای پدرش تو گچ بود از فاصله 2 متری پای باباش رد می شد و با یک جور دلسوزی به پاهاش نگاه می کرد!

در کل، کیارش 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما عشق و هستی و شیرینی زندگی ما شده که گاهی اوقات از کاراش می خندیم، گاهی از محبتش دلمون پر عشق میشه و صد البته گاهی از شیطنت هاش حرص می خوریم!

                           

پیوست: این پست را به مناسبت 2 سالگی و 2 ماهگی و 2 هفتگی و 2 روزگی کیارش نوشتم پس نمی شد عقبش انداخت! فاصله اش با پست قبلی کم شده! از دوستان خواهش دارم یک نگاه به پست قبلی بیاندازند مخصوصاً به بند مربوط به قرار وبلاگی!



  • کلمات کلیدی :

  • یک پست چندگانه

    نویسنده:مادر کیارش::: چهارشنبه 87/2/25::: ساعت 3:59 عصر

    سلام

    این بار پستمون از 4 بخش کاملاً مجزا تشکیل شده!

    اول:

               تولد بابایی عزیز کیارش مبارک

               image

    امروز تولد بابایی کیارش و در ضمن سالروز عقدمون هم هست. من و کیارش برای عزیزترین همسر و بهترین بابای دنیا آرزوی سلامت و سعادت و شادی می کنیم.

     

    دوم:

    سه شنبه 24 اردیبهشت من سمینارم را، با عنوان داروهای مسکن دادم و از یکی از 7 خان رستم صنعتی اصفهان رد شدم! جداً توصیه می کنم اگر کسی از آشناهاتون خواست برای ادامه تحصیل دانشگاه صنعتی اونم کارشناسی ارشد و مخصوصاً رشته شیمی را انتخاب کنه شده با اعمال زور هم شده منصرفش کنید! بعداً از این که نگذاشتید دجار افسردگی حاد بشه ازتون تشکر می کنه!

     

    سوم:

    چند وقت پیش سحر جون مامان کیارش لطف کردند و من را به یک بازی دعوت کردند:

               تولد، یعنی خدا هنوز ناامید نیست

    این جمله را از اشعار رابیندرانات تاگور با دخل و تصرف گرفتم:

    تولد هر نوزاد، یعنی خدا هنوز از انسان ناامید نیست.

    منم سمیه جون مامان ایلیا شیرین زبون ( ستاره طلایی )، مژگان جونم مامان آندیا عسلی ، شهین جون مامان نوید عزیز ، صفا جون مامان مانی گلم و مامان پوریای نمکی را به این بازی دعوت می کنم.

    و اما قوانین بازی:

    1- حتماً باید جمله ای که می نویسید 6 کلمه ای باشه.

    2- به آدرس وبلاگ شخص  دعوت کننده لینک بدید.

    3- همین طور به وبلاگ اشخاصی که دعوت کردید لینک بدید.

    4- و در وبلاگ خودشون ازشون دعوت کنید.

     

    چهارم:

    می خوام یک قرار وبلاگی بگذارم اما دوست دارم این بار تو پارک باشه به چند دلیل:

    1-     دیگه بچه ها از بوستان و سرزمین عجایب خسته شدند.

    2-   حالا که هوا گرم شده لزومی نمی بینم تو جاهای سربسته قرار بگذاریم. پارک هم بازه، هم مجانیه ( نگید اصفهانی هستم ها ) و هم هوای سالمی برای تنفس بچه ها داره.

    بقیه دلایلشو را هم الان یادم نمیاد!!!!!!!!!!!! به هر صورت من چند پارک مختلف رفتم و جایی را مثل پارک شریعتی ندیدم که هم زمین بازیش جمع و جور باشه و هم وسایلش برای بچه های 2-3 سال مناسب باشه. سمیه جون هم که دفعه پیش باهاش اونجا قرار گذاشتم نظرمو تایید کرد. حالا می خوام بدونم چه کسایی با مکانش موافقند و اون هایی هم که مخالف هستند جایی که بهتر باشه را در نظر دارند؟!؟!؟! پیشنهاد بدهند.

    آدرس پارک شریعتی: شریعتی، بعد از سید خندان قبل از پمپ بنزین، روبه روی زیروتن

    اگر درباره جاش به توافق رسیدیم زمانش را هم معلوم می کنیم.

     

    پیوست 1: 24 اردیبهشت تولد مانی گردویی گلم، سحر جون دوست عزیزم ( مامان کیارش ) و الهام جون مامان دل آرام عزیز بود. بهشون تبریک میگم و براشون سالهای سال شادی و سعادت آرزومندم.

    پیوست 2: دیروز بعد سمینارم شهین جون مامان نوید عزیزم من را غافلگیر کردند و باهام تماس گرفتند، نوید عزیزم می خواست با کیارش حرف بزنه اما من چون دانشگاه بودم نشد. ممنون نوید جون که این قدر با محبتی، شهین جون ممنون، از شنیدن صدای گرمتون خیلی خوشحال شدم.

     



  • کلمات کلیدی :

  • <   <<   21   22   23   24   25   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پسرم 4 سالگیت مبارک
    دو تا تولد!
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com