سلام
این پست ادامه پست قبلیه:
1- اوایل 8 ماهگی اولین هجا با معنی را گفت بابا ولی معنیشو نمی دونست و به همه چیز می گفت بابابابابا... ( قبلش نه اینکه چیزی نگه، از 4 ماهگی هر روز تو خونه یک سری کنسرت داشتیم )
2- ۹/۵ ماهگی تونست دستشو به میز بگیره و بایسته و در همین حدودها بود که همزمان با گفتن ماماماماما... پی به راز تلفن برد و جادوی تلفن او را هم سحر کرد!!!
3- 10 ماهگی به هیچ عنوان تو روروک بند نمی شد و می خواست خودشو از اون بالا بندازه پایین. اون موقع 4 دندون بالا و 3 دندون پایین داشت.
4- ۱۰/۵ ماهگی کم کم دستشو از میز رها کرد و سعی کرد مستقلاً بایسته و در همین هنگام بود بود که دیگه هیچ کشو، کمد، کابینت و میزی نبود که ردی از وروجک خان ندیده باشه و مورد غارت قرار نگرفته باشه!
5- 11 ماهگی می تونست بدون این که دستشو به جایی بگیره بایسته و هر وقت که لحظه ای ازش غافل می شدیم یا صدایی از وروجک در نمی آمد می فهمیدیم رفته سراغ تلفن و داره برا دوست جونش !!!!!! سخنرانی می کنه ( بعضی اوقات یک ربع می ایستاد و بی وقفه حرف می زد بعد یک دفعه نفسش می گرفت و آب دهنشو قورت می داد و دوباره شروع می کرد ) بعد اگه بی خداحافظی از دوست جونش گوشی را ازش می گرفتیم عصبانی می شد و حرص می خورد ( دست هاشو مشت می کرد و دندوناشو به هم قفل می کرد و می گفت اِاِاِاِ... )
6- همون اوایل 11 ماهگی اولین کلمه با معنیشو گفت ( اگه فکر کردید پسرم مثل بقیه بچه ها عاشق مامانشه و اولین کلمه اش مامان بوده 100% اشتباه کردید ) "نی نی" البته واضح نمی گفت نی نی در واقع می گفت "اینی" ولی هر جا یک بچه در رنج سنیه 1 روزه تا 10 ساله را می دید داد می زد "اینی" انگار خودش یک آقای جا افتاده است؟! دومین حرفی که به موازات "نی نی" گفت "الو" با تلفظ "اَو" بود. حالا دیگه هر چیزی که به دستش می رسید از تلفن گرفته تا قاشق و شونه و جوراب و مداد و کنترل تلویزیون و... ( البته هر چیز به جزء تلفن اسباب بازیش! ) می گرفت دم گوشش و می گفت " اَو"
7- اگر چه خیلی زود ایستاد و حتی یک قدم هم برداشت اما به دلایلی ناشناخته و ناگهانی دیگه نایستاد تا 5 روز پیش که یک دفعه ایستاد و حتی 6 قدم هم خودش برداشت!
8- خیلی زود ( فکر کنم از 6 ماهگی ) کنترل تلویزیون را کشف کرد ولی جدیداً بلد شده کانالهای تلویزیون را عوض کنه و برسه به برنامه مورد علاقه اش ( عمو پورنگ، دندونه و دردونه، یوهو و بارنی برنامه های مورد علاقه اش است ) گاهی اوقات وقتی همه دارند سریال مورد علاقه شونو می بینند دقیق سر جای حساسش می زنه یک کانال دیگه و غش غش می خنده از این شیرین کاریش!!!!!!!
9- فعلاً دیگه چیزی یادم نمی آید اگه یادم اومد به مرور زمان می نویسم...
-----------------------------------
پیوست: تا حالا افسانه نارسیس را شنیدید؟
نارسیس یک جوان بسیار زیبارو بوده که نباید چهره خودشو تو آینه می دیده وگرنه می مرده. تمام الهه ها عاشق و دلباخته نارسیس بودند ولی از اونجایی که جوان مغروری بوده به هیچ کدوم اعتنا نمی کرده، برای همین مورد خشم خدایان قرار می گیره و یک روز که برای نوشیدن آب لب چشمه می ره عکس خودشو توی آب می بینه و عاشق خودش می شه!! و از عشق خودش می میره!!!!!!!!!!
این مقدمه را گفتم تا یک چیزی درباره وروجک بگم:
تازگی ها وروجک مثل جناب نارسیس عاشق خودش شده و هر دفعه که خودشو تو آینه می بینه کلی ذوق می کنه و به خودش اشاره می کنه و برای خودش دست تکون می ده!!!!!!!!!!! نکنه بچه ام خدای نکرده از عشق خودش یک بلایی سر خودش بیاره؟؟؟؟