Lilypie 4th Birthday PicLilypie 4th Birthday Ticker بهمن 1386 - داستانهای وروجک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 514315

  بازدید امروز : 11

  بازدید دیروز : 24

داستانهای وروجک

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

ستاره طلایی
نوید جون
بچگی های دیبا و پرند
وروجک مامان = آرش
یونا شیرین زبون
ثمانه جون مامان مهدیار
آندیا جون
ستایش
پگاه و پارسا
ملوسک خانم
مهدیار مامان مریم
امیر مهدی
بهنیا
مانی فسقلی
ارشیا
دل آرام
کیارش سحر جون
حس قشنگ مادری
پویان گل
سارا ونوشه جون
بلاچه خانم
کیا کوچولو
یکتا فسقلی عزیز
ایلیا مریم جون
کوشا نی نی
سینای گل رویا جون
نازنین فاطمه
ایلیا
نیکان و شیطونی هاش
آرین کوچولو
مزدا جون
پوریا
ایلیای نگین جون
نازنین
فاطمه زهرا عزیز
خونه اول وروجک و مامانی
دل نوشته‏های یک مادر
کارن عزیز
دانیال ساناز جون
کسری عزیز
مانا و مانیا

 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

داستانهای وروجک

 

دسته بندی یادداشت ها

بازی وبلاگی . تولد . نامه ای به پسرم .

 

بایگانی

اسفند 1385
فروردین 1386
اردیبهشت 1386
خرداد 1386
تیر 1386
مرداد 1386
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
آذر 1386
دی 1386
بهمن 1386
اسفند 1386
فروردین 1387
اردیبهشت 1387
خرداد 1387
تیر 1387
مرداد 1387
شهریور 1387
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
آذر 1388

 

اشتراک

 

 

سفر نامه

نویسنده:مادر کیارش::: یکشنبه 86/11/21::: ساعت 7:35 عصر

سلام
مدتیه آپ نکردم! نگرانم نشدید؟!؟!؟!؟ راستش کامپیوتر خونه خیلی بد به اینترنت وصل میشه! منطقه ما وضع خطوط افتضاحه! چند روز پیش با کلی مکافات یک عالمه چیز تایپیدم اما تا دکمه ارسال را زدم برق رفت!

ولی دلیل اصلیش یک چیز دیگه بود!!! اگه گفتید؟!؟!؟ رفته بودیم مسافرت!!! حالا اگه گفتید کجا؟!

                                   جزیره زیبای کیش

جاتون خیلی خالی بود! هوا خوب و دریا صاف و آروم! خیلی به یک تغییر آب و هوا و سفر احتیاج داشتیم! کیارش که تو بازارها همش از این طرف به اون طرف می دوید و دنبال بچه های دیگه می رفت! چند بار در آستانه گم شدن و غش و ضعف و سکته قرارمون داد! از دریا و مخصوصاً شن ها خیلی خوشش آمده بود و همش می خواست بره تو آب! شب اول رفتیم ساحل و بعدش بولینگ، کیارش می خواست با توپ های بولینگ فوتبال بازی کنه!!!! روز بعدش هم رفتیم پارک دلفین ها، کیارش که کلی با دلفین ها و نمایششون عشق کرد و با هر آهنگی رقصید! روز آخر هم رفتیم ساحل کنار بازار مرجان و کلی از طبیعت و دریا لذت بردیم و کیارش یک کم دوچرخه سواری کرد! کیارش خیلی اجتماعیه همش دنبال بچه های دیگه و مامان هاشون راه میوفتاد! ولی تو فرودگاه یک دختر 20 ماهه بود که اون دنبال کیارش افتاده بود و همش می خواست بغلش کنه و ببوسدش! اما آخرش حسابی حالمون گرفته شد! پروازمون 3 ساعت تاخیر داشت و کیارش هم کلی کلافه شده بود و طفلکم تب کرد!

در آخر هم باید از دایی و زن دایی عزیز بابایی که این چند روز مهمونشون بودیم تشکر کنم! ممنون دایی و زن دایی جون

اینم عکس هاش:

                   



  • کلمات کلیدی :

  • معرفی یک کتاب + نظر سنجی

    نویسنده:مادر کیارش::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 7:54 عصر

    سلام

    امروز بازم می خوام یک کتاب دیگه معرفی کنم!

                               کلیدهای برخورد با مشکلات خواب کودکان

    کلیدهای برخورد با مشکلات خواب کودکان

    تالیف: دکتر سوزان گاتلیب

    مترجم: اکرم کرمی

    انتشارات صابرین

    این کتاب مطالب آموزنده ای درباره خواب نوزادان، کودکان نوپا و پیش دبستانی عنوان می کند و کلید هایی برای حل مشکلات خواب از قبیل بی خوابی، سحرخیزی، کابوس های شبانه، سندروم عدم حضور، عادت های خواب و... ارائه می کند.

    من خودم وقتی کیارش 2 ماهه بود و شب ها تا ساعت 2-3 نیمه شب بیدار بود این کتاب را گرفتم. کمک زیادی بهم کرد، از همون اول فهمیدم کیارش جزو اون دسته بچه هاییه که به خواب کمی احتیاج دارند. فهمیدم عادت خواب چیه و چه جوری باید عادت خواب درست را جایگزین عادت خواب نادرست کرد و ...

    کیارش وقتی 1 سال و 3 ماهه بود من شیر شبانه اش را قطع کردم، یعنی متوجه شدم مدتیه که شیر شبانه براش به عنوان چیزی برای سیر شدن نیست بلکه عادت خواب شده، یعنی چیزی که وقتی بیدار میشه برای دوباره به خواب رفتن به اون احتیاج داره! با چند شب بی خوابی و صبر و تحمل و البته مقاومت و عزم راسخ آب را جایگزین شیر کردم و از اون به بعد کیارش فقط شبی 1 یا حداکثر 2 بار برای خوردن آب بیدار می شد که البته زمانش هم کوتاه تر بود! عزم و ارده محکم خیلی مهمه! کودک واقعاً باید درک کنه شما مصمم هستید این برنامه جدید را اجرا کنید! گریه و جیغ و ... اثری در اراده و خواسته شما نداره، البته باید در عین مصمم بودن ملایم و مهربان باشید یعنی با محبت باهاش حرف بزنید ولی کوتاه نیایید و حتماً دقت کنید عادت خوابی که جایگزین می کنید بدتر از قبلی نباشه یعنی مثلاً برای گرفتن از شیر شب ها از تخت بیرونش نیارید یا راهش نبرید یا باهاش بازی نکنید! کودک باید کاملاً درک کنه الان شبه و باید حتماً بخوابه و بازی مال روزه! کیارش تا به الان به علت شرایطی که داشتیم کنار خودم می خوابید، برای همین می ترسیدم که برای جدا خوابیدن مشکل داشته باشه که خدا را شکر زیاد اذیت نکرد و راحت قبول کرد ولی هنوز وقتی بیدار میشه و آب می خواد منو صدا می زنه و باید مدتی کنارش باشم تا بخوابه! که سعی دارم اونم برطرف کنم! امیدوارم این کتاب و راهنمایی هاش بتونه شما را در حل مشکلات خواب جگر گوشه هاتون یاری کنه!

    چند روز پیش تولد دختر عمو من، نرگس بود. دختر عموی من خیلی کیارش را دوست داره و مثل یک مادر ازش مراقبت می کنه، خیلی هواشو داره و هرچی بخواد سریع براش آماده می کنه! کیارش تنها کسیه که سخاوتمندانه اسباب بازی هاشو در اختیارش می گذاره، مثلاً برای تولدش خاله اش یک میز توالت باربی براش گرفته بود و کیارش تنها کسی بود که اجازه داشت بره و روش بشینه و موهاشو شونه بزنه و با سشوارش بازی کنه! ( حیف که باتری دوربین تمام شده بود تا از آرایش کردن هنرمندانه کیارش عکس بگیرم! ) کیارش هم نرگس را خیلی دوست داره و هر وقت که می خواهیم بریم خونه شون یا می فهمه نرگس می خواد بیاد کلی ذوق می کنه! اینم عکس های تولدش!

                    

    ما 4 تا دختر خاله هستیم که سه تامون ازدواج کردیم و دخترخاله کوچیکم که کیارش خاله صداش می کنه هنوز راهنمایی میره! چند وقت پیش، ( عکس ها را ببینید از موهای کیارش می فهمید مال 1 ماه پیشه!!!!! من تنبلم دیگه! ) یک گردهماییه دخترخاله ایی داشتیم! جالبه که هر سه تای ما پسر داریم، پیام پسر دختر خاله بزرگترم که 9 سالشه، کیارش و امیرمحمد که البته مادر امیر محمد از من بزرگتر است! کیارش کلی برای امیر محمد ذوق کرد و هی ازش می خواست آغوش مامانش را رها کنه و بیاد با اونها بازی کنه و پیام عزیز که کلی با کیارش خونه بازی کرد! این هم عکس های 3تا پسر دخترخاله ها! لازم به ذکره پیام و امیرمحمد پسرخاله هستند!

              

    پیوست 1: یکی از دوستام که تهران درس می خونه و به تازگی ازدواج کرده دچار مشکل خانوادگی کوچیکی شده! کسی مرکزی برای مشاوره سراغ نداره که کارش خوب باشه؟!؟! جایی نمی خوام که حرف هایی براش بزنند که خودمون هم بلدیم بهش بگیم! جایی که قضیه را درست بشکافه و راه حل درست و عملی جلوی پاش بگذاره!

    پیوست 2: لیلا مامان آرین جون برای باز کردن صفحه نظرات من با مشکل مواجه شده! می خواستم بدونم شما هم این مشکل را برای باز کردن صفحه اصلی یا صفحه نظرات من دارید؟!؟!؟!؟! لطفاً رای بدید که مشکلی هست یا نه! ( متاسفانه کدش تو خود محیط نوشتاری اجرا نشد، زیر لینک دوستان گذاشتمش! )



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پسرم 4 سالگیت مبارک
    دو تا تولد!
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com