سلام
تو این پست من می خوام یک کم از مراحل رشد وروجک تا 1 سالگیش بگم، البته به اختصار:
1- وروجک 3 روز بعد از تاریخ تعیین شده برای تولدش به دنیا آمد برای همین نسبت به قدش لاغر بود و پوست دست و پاش چروکیده بود ( نمی دونم چیزی درباره زایمان دیررس می دونید یا نه؟! )
2- از 10 روزگی تا اواخر 3 ماهگی شب ها دل درد بدی داشت. دقیقاً از ساعت 12 شب شروع می شد و اگه خاطرمون را خیلی می خواست 3 نیمه شب تموم می شد ولی امان از موقعی که هیچ رحمی در کار نبود، یک شب از ساعت 11 شب تا 8 صبح بیدار بود و گریه می کرد. این قدر گریه هاش جگرسوز بود که گاهی منم می نشستم و باهاش گریه می کردم ( اوایل که خیلی کم تجربه بودم!! ) آخه مگه انصافه موجودی به این ظریفی این همه درد بکشه؟؟؟
3- از همون روزهای اولی که به دنیا آمده بود موقع خوابیدن برعکس بقیه نوزادها ( البته نوزادهایی که من دیدم ) به بدنش انحنا می داد. یعنی سرشو از عقب به پشت پاش می رسوند. این قدر در این کار اغراق می کرد که گاهی می ترسیدیم که آیا این بچه تو بدنش چیزی به نام استخوان هم داره یا نه؟!
4- از همون اول هم خیلی کنجکاو بود و خیلی شیطون. برای همین خیلی زود دست به اکتشاف محیط اطرافش زد و از اوایل 2 ماهگی تلاش هاشو برای برگشتن به روی شکم آغاز کرد و نتیجه اش این بود که 5/2 ماهگی راحت می تونست به روی شکم برگرده و با اینکه هنوز کاملاً روی حرکات سرش کنترل نداشت ولی تمام سعیشو می کرد که مبادا نکته ای از حرکات و اعمال ما را از دست بده!
5- از همون 2 ماهگی خیلی خوش اخلاق بود همش می خندید و برای هر چیزی ذوق می کرد، گاهی که من به کارهام مشغول بودم می دیدم صدای خنده اش می آید، وقتی سراغش می رفتم می دیدم جیگرم خودش برای خودش داره می خنده بی هیچ دلیلی!!!
6- از همون اول عاشق گشت و گذار و مهمونی و جمع بود ( بر عکس مامانی فراری از جمع ) اگه گریه می کرد یا بهونه می آورد کافی بود در خونه را باز کنیم سریع آروم می شد و هی سرک می کشید!
7- 6 ماهه بود که 2 تا دندون پایینیش با هم در اومدند و قیافش و خنده هاش با نمک تر شد!
8- در راستای بیشتر شدن شیطنت های وروجک خان دقیقاً اول 7 ماهگی چهار دست و پا می دوید ( راستش نمی دونم لغت مناسبش چیه ولی برای درک هرچه بیشتر سر ابسیلون ثانیه 2 متر اون ورتر بود )
9- در همین راستا خیلی زود کشوها و در میز تلویزیون را کشف کرد و با دقت به هرکسی که با تلفن حرف می زد نگاه می کرد که بفهمه این شیئ عجیب چیه که هر کسی دستش می گیره یک نیم ساعتی بی وقفه حرف می زنه؟!؟!؟!
10- 8 ماهگی تونست راحت روی کمر بشینه ( قبلش روی دستهاش لم می داد ) و حدود 15 روز بعدش 3 تا دندون بالاییش با هم در اومد و همه را تعجب زده کرد!!!
--------------------------
پیوست 1: این پست خیلی طولانی شده بود برای همین نصفشو گذاشتم برای دفعه بعدی.
پیوست 2: داشتم فکر می کردم من چرا ناخودآگاه این قالب را انتخاب کردم؟ یک دفعه یاد شب هایی افتادم که برای وروجک قصه 7 کوتوله را تعریف می کنم تا بخوابه، "یکی بود، یکی نبود، توی یک جنگل بزرگ یک خونه ای بود که از همه چیز 7 تا داشت، 7تا صندلی، 7 تا تخت، 7تا بشقاب، 7تا قاشق، 7تا چنگال، 7تا لیوان و ... و این قدر 7 می گم که خودم خوابم می بره!!! ( خدای نکرده شما جزو اون دسته ای نبودید که فکر کردند وروجک خوابش می بره؟! )
پیوست 3: تا حالا فیلم شوریده را دیدید؟؟؟ اگه ندیدید پیشنهاد می کنم حتی اگه سایه تون هم اون طرف ها افتاد سراغ سایه تون هم نرید چه برسه به فیلمه!!! من فکر کنم نویسنده اش قرص X خورده بوده کارگردانش هم یه شیشه ای، کریستالی، چیزی مصرف کرده بوده!
پیوست 4: دقت کردم آخر اکثر جملاتمو با علامت تعجب تموم کردم، من عاشق اون سر گمبلی با اون نقطه زیرش هستم!