سلام
امروز کیارشم، گل پسرم 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه اش شده ...
پسر 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما به سرعت دایره لغاتش داره زیاد میشه اما به طور اعجاب انگیزی لغاتی را یاد می گیره که زیاد به درد نمی خوره و صد البته همه حروف را میگه الا سین!!!!!!! فسقلی خاکشیر و باقالا را میگه اما سلام را نمیگه!!!!!!
عسلک 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما به طور کامل و رسمی از پوشک گرفته شد. یک ماهی می شد که شب ها هم پوشک نمی شد و در مسیرهای کوتاه مثل مهدکودکش. اما الان دیگه حتی تو سفر هم پوشک نمیشه! تو این سفر اخیرمون حتی 1 ساعت هم پوشک نبود!
قند و عسل 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما برای خودش یک جا نماز جدا داره! موقع نماز میاد کنار ما می ایسته و جا نمازش را پهن می کنه و قشنگ میگه الله اکبر و شروع می کنه زیر لب مثلاً نماز خوندن، فسقلی به رکوع و سجود میره و با اون دست های قشنگش قنوت هم می خونه بعد هم که نمازش تموم شد با چنان احتیاطی جانمازش را جمع می کنه که نگو! پسرک مومن من به هر مسجدی که میرسه میگه مامان مامان الله اکبر! کی به این فرشته کوچولو گفته مسجد جای نمازه؟!
فسقلی 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما تازگی ها خیلی احساس استقلال می کنه، مخصوصاً وقتی بخواد بره مهد، خودش تنها میره تو و خیلی بدش هم میاد که تو مهد دستشو بگیرم!
شیطونک 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما برای خودش دوست صمیمی پیدا کرده! کی باورش میشه این نیم وجبی ها بزرگ شدند و مفهوم دوستی را می فهمند؟! چند وقت پیش که عکس تولد یکی از بچه های کلاسشون را مربیش بهم داد کیارش با اشاره به یکی از بچه ها می گفت مال منه! منه! بعدها مربیش گفت این طاها دوست صمیمیشه!!!!!
گل پسر 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما قلب مهربونی داره به وسعت دریا، اگه چیزی داشته باشه حتی اگه خیلی کم باشه بدون چشم داشت با بقیه تقسیم می کنه حتی اگه اذیتش کرده باشند! بعضی وقت ها میاد و میگه مامان اَم اَم و به زور کمی از خوراکیش را می گذاره دهن من!
مهربون 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما عاشقانه و بدون ریا همه را دوست داره! به هر کی میرسه می پره تو آغوشش و چنان دستشو دور گردنش می اندازه و سرش را می گذاره رو شونه هاش که طرف فکر می کنه فقط فقط اونو دوست داره!
وروجک 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما گرچه شیطونی های سابق را نداره و سر کابینت ها به اون صورت نمیره ولی کارهایی می کنه اعجاب انگیز و گاهی با چنان سرعتی ( در حد نور ) اشیا را جابه جا می کنه و جایی قایم می کنه که عقل جن هم بهش نمی رسه!
کوچولوی 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما خیلی محتاط و هواس جمعه! اگه بگیم کاری نکن و یا سر چیزی نرو خیلی خطرناکه یا سراغش نمیره یا اگه رفت قبلش نگاه می کنه ببینه عکس العمل ما چیه!!!! تو این مدتی که پای پدرش تو گچ بود از فاصله 2 متری پای باباش رد می شد و با یک جور دلسوزی به پاهاش نگاه می کرد!
در کل، کیارش 2 سال و 2 ماه و 2 هفته و 2 روزه ما عشق و هستی و شیرینی زندگی ما شده که گاهی اوقات از کاراش می خندیم، گاهی از محبتش دلمون پر عشق میشه و صد البته گاهی از شیطنت هاش حرص می خوریم!
پیوست: این پست را به مناسبت 2 سالگی و 2 ماهگی و 2 هفتگی و 2 روزگی کیارش نوشتم پس نمی شد عقبش انداخت! فاصله اش با پست قبلی کم شده! از دوستان خواهش دارم یک نگاه به پست قبلی بیاندازند مخصوصاً به بند مربوط به قرار وبلاگی!