سلام
تا به حال از شیطنتها و شیرین کاریها و مهربونیهای وروجکم گفتم! امروز آمدم از مشکلاتش بگم! قصدم نق زدن و نالیدن نیست! این مشکلات را باهاتون مطرح که اگه دوستی همین مشکلات را با کوچولوش داشته و موفق به حلش شده من را هم در جریان اقداماتی که به عنوان راه حل انجام داده بگذاره! پس لطفاً راهنماییم کنید!!
کیارش الان نزدیک 1 سال و 9 ماه داره، اما هیچ همکاری برای مراحل آموزشی دستشویی رفتن نمی کنه! قبلاً بهتر بود اما الان به کل تا میخواهی بعد عوض کردنش ببریش تا ببینی کاری میکنه یا نه جیغ میزنه و پاشو میگیره بالا تا نگذاریش زمین! به هیچ عنوان جیششو نمیگه یا علامتی نشون نمیده که داره یا نه!! و بدیش اینه که 2-3 بار در روز اجابت مزاج میکنه و نمیشه بازش گذاشت!!! این معضل بزرگی شده از یک لحاظهایی، مخصوصاً وقتی فک و فامیل و کسایی که حرصت می گیره از نیش زبونشون بهت بگند « وای کیارش را هنوز از پوشک نگرفتی؟!؟! » یا « این مادرهای این دوره و زمونه هم چه تنبل شدهاندها! » هرچی هم توضیحات علمی بهشون بدی فایده نداره!!!!
وروجک نسبت به همسنهای خودش تو فراگیری زبان یک کم عقبه! من خودم انتظار یا عجلهای ندارم ولی خودش بیشتر اذیت میشه وقتی همه چیز را میفهمه و احساس میکنه ولی نمی تونه به زبون بیاره! عصبی میشه، سرخ میشه و حرص میخوره و بعد جیغ های بنفش میکشه که چرا نمیتونه بگه و چرا ما نمیفهمیم!!!
گاهی اوقات وسایل خونه یا اسباب بازیهاشو به طرفمون پرت میکنه یا باهاش میزنه به سر و صورتمون یا با دستش میزنه به صورتمون! ( فسقلی دستش سنگینه خیلی!! ) دردش به کنار که تحمل میشه کرد اما فقط برای خودیها نیست، به غریبهها هم رحم نمیکنه و سر و صورتشون را یک نوازشی میده!!! نمیدونم چه جوری با این کارش برخورد کنم که بدتر نشه!!!! گرچه بعد که بهش بگی دردم اومد میآد و نازت میکنه ولی بعد که مطمئن شد دیگه درد نداری یکی دیگه میزنه تو سرت!
کیارش تازگیها خیلی بهونهگیر شده! مخصوصاً بهونه منو خیلی میگیره و این برای مامانم که از کیارش نگهداری میکنند معضلی شده! صبح که از خواب بیدار میشه میره به یکی یکی اتاقها سر میزنه و یک نفس میگه « مامان، مامان » و کلی جیگر من و مامانم را کباب میکنه! البته این دلتنگی فقط به همین جا ختم نمیشه و کلی بهانهگیری و عدم همکاری و نق نق کردن را به دنبال داره!
مشکل بد غذاییش هم که از به غذا افتادنش هنوز پابرجاست!!! اگه یک چیزی نخواد دهنش مثل دیوار چین نفوذناپذیر میشه و با محکمترین الیاف دنیا این دو لب به هم دوخته میشه! عجب پشت کاری داره برای نخوردن!!!! هنوز هم تخم مرغ را دوست نداره و اگه به اندازه 1 در میلیون ذره تخم مرغ تو غذاش باشه سریع در میآره و زبونش را هم پاک میکنه!!!!! مدتی براش با تخم مرغ French toast درست کردم، دوست داشت اما الان لب نمیزنه!!!!
قبلاً خیلی مسواک زدن را دوست داشت اما الان تا بدهی دستش پرت میکنه اون طرف یا گمش می کنه جایی که عقل جن هم بهش نمیرسه!!!!
چند روز پیش یک مراسمی بود تو هتل کوثر اصفهان ( کوروش سابق ) ما هم دعوت بودیم! جای همه خالی عجب چشماندازی داشت! وروجک که از آبنماهای لابی خیلی خوشش آمده بود! کلی هم با امیر محمد بازی کرد! کاملاً میدونست این هنوز بِیبیه! نازش میکرد و دنبال کالسکهاش راه افتاده بود و اسکورتش میکرد و نمیگذاشت کسی به کالسکه امیر محمد نزدیک بشه!!! البته کلی هم آتیش سوزوند و دختر خاله بیچاره من که بهش میگه « خاله » را هی دنبال خودش میکشوند! برای شام هم مثل آقاها شیشه دوغش را دستش گرفت و هی قلپ قلپ خورد! البته همون دوغ را فقط خورد!
کیارش تازگیها دوست داره تو لباس پوشیدن کمکون کنه! نگاهش کنید!!!