سلام
واااااااااااااااااااای آخی!!! داشتم می مردم! داشتم خفه می شدم!! چه خون دل ها خوردم از بی اینترنتی!!!!!!! بالاخره دوره بی اینترنتی و فراق سر آمد و من دوباره آپ کردم! گرچه این ترم به خاطر مشغله درسی زیاد و این که باید کم کم کارهای پایان نامه ام را بکنم نمی تونم اون حضور فعال قبل را داشته باشم! ( حالا نه خیلی فعال بودم! ) ولی سعی می کنم به همه دوستانی که این قدر به من لطف داشتند و در زمان غیبتم بهمون سر زدند، سر بزنم و شیرین کاری های نی نی های دوست داشتنی شونو بخونم!
خوب بریم سراغ وروجک خان! مدتیه که احساس می کنم کیارش به طور محسوسی داره بزرگ می شه ( البته غیر رشد جسمانی و کلامی! ) هر روز یک کار جدید می کنه که دل من کلی براش ضعف میره! برای مثال:
بلد شده وقتی بهش می گیم کیارش فین کن قشنگ یک دستمال کاغذی برمی داره، توی دست های کوچیکش جمع می کنه و توی دستمالش فین می کنه! این قدر بامزه این کارو می کنه که آدم می خواد بخوردش!
چند وقت پیش پدرش صدام زد که بیام و یواشکی کیارش را ببینم، جیگری رفته بود سر کمد اتو را آورده و یکی از لباس هاشو هم آورده گذاشته روی فرش و داشت قشنگ و با دقت اتو می کشید!!! آخه 1 ساعت قبلش داشتم لباس ها را اتو می کردم و اون با دقت داشت نگاه می کرد!!!
یادش دادم می برمش دستشویی و سرپا می شونمش تا یاد بگیره چه جوری دستشویی بکنه! دستشویی را یاد نگرفته هنوز اما سریع یاد گرفت چه جوری به خودش آب بریزه و خودشو بشوره!
چند روز پیش بعد از افطار پدرش خسته بود و روی تخت دراز کشید کیارش با تعجب هی سعی می کرد پدرشو بیدار کنه و باهاش بازی کنه، من بهش گفتم " کیارش بابایی خوابه، گناه داره، اذیتش نکن بگذار بخوابه " بعد پسر با محبتم رفت و پتوشو آورد و انداخت روی پدرش تا بخوابه!
یک روز پاهاش سوخته بود، وقتی می خواستم ببندمش کرم سوختگی را آوردم که بهش بمالم، برش داشت و نگاهش کرد، بهش گفتم " کیارش این ماله پاته، بمال به پات" قشنگ در کرم را باز کرد و یک کرم را برداشت و نیم خیز شد و با دقت شروع کرد به مالیدن به پاهاش!!!! ( این جوری پیش بره کم کم خودشو هم عوض می کنه! )
یک چهار پایه براش گرفتم که برای شستن دست و صورتش بگذاره زیر پاش و ازش استفاده کنه! حالا هر وقت از راه برسه خودش میره و چهارپایه اش را می گذاره کنار دستشویی و میره روش و دستشو می شوره و یا موقع مسواک زدن با هم و در کنار هم مسواک می زنیم و اون همه کارهای منو تقلید می کنه یا موقع وضو گرفتن با من صورتشو می شوره و روی دست هاش آب می ریزه! البته بماند که تازگی ها چهارپایه همش دستشه و سر هرجا که بخواد از قبیل گاز!!!!! ظرفشویی و میز توالت مامان بیچاره و... میره!
کیارش تازگی ها از برنامه های Baby tv خیلی خوشش می آید و دوست داره کنار من بشینه و هر چی را که نمی فهمه بپرسه چیه؟! منم براش یکی کی اسم می برم و براش توضیح می دم البته به فارسی ( ما تو همون قدم اولش که فارسیه موندیم! کیارش آخه داره به آلمانی زبون باز می کنه! چند وقت پیش راه می رفت و می گفت دِقای!!!! )