سلام
کیارش دوباره عاشق می شود؟!؟! قابل توجه دوستان عزیز نپرسید عاشق کی بپرسید عاشق چی!!!!
اول از همه باید تشکر کنم از همه دوستانی که برای حل مشکل حمام کیارش راه حل پیشنهاد کردند، مخصوصاً آرزو خانم ( مامان آرش عزیز ) که ایده استخر بادی را دادند!
وروجکم برای تولدش یکی از این استخر بادی های یک نفره کادو گرفته بود اما من اصلاً یادم نبود! چهارشنبه استخرشو باد کردم و کلی اسباب بازی ریختم توش ولی آبش نکردم بعد با کیارش رفتیم حمام، از در که رفتیم تو تا لباس هاشو در آوردم زد زیر گریه و منو سفت بغل کرد! ( آی کیف داره آدم نرمی بدن این نیم وجبی ها را رو پوستش احساس کنه! ) بعد با هم رفتیم و نشستیم توی استخرش ( این قدر بزرگ بود که منم توش جا بشم! ) همین طور که توی بغل من بود با اسباب بازی ها سرش را گرم کردم و جوری که نفهمه شیر آب را پشت سرم باز کردم تا استخر کم کم پر بشه! آب که آروم آروم می آمد بالا ترس عسلکم هم کم کم ریخت و بعد نیم ساعت طوری شده بود که باید دور کمرش را می گرفتم که خودشو تو استخرش غرق نکنه!!!!!!! ( تو نیم وجب جا می خواست شیرجه بزنه!!!! ) خلاصه سرسری شستمش ( نمی خواستم دوباره اون حادثه تکرار بشه! شستشوی مفصل را گذاشتم برای دفعه بعد! ) و بعد 1 ساعت با کلی مکافات آقا را از حمام آوردیم بیرون!!!!
به مرور زمان فهمیدم که صبر بهترین راه حل برای مشکل بچه هاست ( گرچه بعضی مواقع تحملم کم میشه! ) و بعد ابتکار عمل! و در جایی که خودت دیگه ابتکار جدیدی به ذهنت نمی رسه مشورت با دوستان و به کارگیری تجربه اونها!!! بازم تشکر از همه دوستان!
خوب حالا یک کم از یافته های جدید دانشمند کوچولوی خودم بگم:
ماشین مامان جان 206 ، آقا کیارش ما میره سر میز تلفن و از بین 5 تا کلید که تو کشومیزه دقیق کلید ماشین را پیدا می کنه! بعد می گیره سمت پارکینگ و دکمه روی کلید را هی فشار میده!!!!! ( تا مثلاً درش باز شه! )جالب این که با کلید پرشیا ( ماشین بابایی من! ) اشتباهش نمی کنه!
تازگی ها اگه گوشی تلفن یا موبایل خاموش را بهش بدیم دکمه گوشی را می زنه یا اگه موبایل باشه بلده چه جوری روشنش کنه و بعد یک شماره ای می گیره و شروع می کنه با خانم " شماره مورد نظر شما در شبکه موجود نمی باشد" صحبت کردن!
چند روز پیش یکی از فامیل های دور آمده بود خونمون که یک پسر 2سال و 2 ماهه داشت. از همون اول که آمدند سه چرخه کیارش نظرش را جلب کرد و سریع رفت و نشست روش! دیدم کیارش داره میره سراغش، اول فکر کردم حس مالکیتش تحریک شده! ( آخه خیلی سه چرخه اش را دوست داره! ) هیچی نگفتم تا ببینم چه کار می کنه اما بعد دیدم نه، عسلکم رفته پیش آقا پسر فامیلمون و به زبون خودش اجزای سه چرخه اش را معرفی می کنه و بوق و دسته و پدالش را نشونش می ده!!! ( مامان قربونت بره که این قدر اجتماعی هستی وروجکم! )
کیارش تازگی ها یک کم بهونه گیر شده، اصلاً لب به غذا نمی زنه و غیر سوپ و شیر من هیچی نمی خوره!! فکر کنم داره دندون آسیابش در میاد! برای دندون های قبلیش این قدر بهونه گیر و بد غذا نشده بود!!!
پیوست: من امروز اولین امتحان میان ترمم را دادم! واااااااااااااااااااای خدا! خراب کردم!! آخه یکی بگه مگه دیوانه ای میری درس دکترا می گیری بعدش توش می مونی؟! استادم گولم زد گفت راحته! برات راحت می گیرم! اما سر امتحان آب پاکی را ریخت رو دستم!!!!
این حاج آقا را می شناسید؟! ایشون همون پسر قرتیه پست قبلی هستندها!!!!