سلام
تولد حضرت فاطمه و روز مادر را به همه مادران عزیز و مهربون مخصوصا مادر گل خودم و مادر بابایی و همه مادربزرگ ها تبریک میگم! به خدا خیلی گلید! مادرها نبودند دنیا چی می شد؟!
راستش شرمنده به خدا! مدتی خیلی سرم شلوغ بود! همش درگیر بودم! چند روزی مهمون داشتم و یک 10 روزی هم دستم بند کیارش بود! عملا توبه کردم!!!! دیگه مهد نمی گذارمش! 90 هزار تومن برای سه ساعت تو روز و اونم که هنوز 2 هفته نرفته و عملا همش مریض بوده! این 2 روز هم تب بالای 39 درجه داشت و ما دیگه به مرز دیوونگی رسیدیم!!! هیچی مثل تب و روانروی بچه آدم را داغون نمی کنه! الان هم که دارم این پست را می نویسم تبش کامل قطع نشده و هی بالا میره!!! حتی بدن شویه هم اثر نداره!!! بی اشتها هم شده شدید! نه سوپ، نه آب میوه و نه حتی شیر! بمیرم پوست و استخوون شده!
کیارش در بوستان کنار مهدش
یک کم از شیرین زبونی هاش بگم! نیم وجبی یک زبونی پیدا کرده و هی هم سعی داره شبیه ادم بزرگ ها حرف بزنه!!!! به این نمونه توجه کنید:
سوار ماشین بزرگه است و داره مثلا تو خیابون ها رانندگی می کنه بعد می ایسته و دستش را می بره به گوشش مثلا موبایلش زنگ خورده!
کیارش: الوووو، سلااااام
- سکوت ( یعنی طرف مقابل داره حرف می زنه! )
- کجایی؟؟؟
- سکوت
- دارم میام خونه ولی تو ترابیک ( ترافیک ) گیر کردم! ماشین ها جلو نمی رند!!!!!!!!
من:
این تبلیغ های تلویزیون را درباره خصو*صی سازی دیده بعد یک بار باباش داشته روزنامه می خونده آرمش را دیده و با ذوق و شوق میگه اِ اِ آرمه خصو*صی سازیه!
تازگی ها عاشق عروسک هاش شده و مرتب پلنگ صورتی دستشه و یکی از سگ های عروسکیش را به من میده و مکالمه زیر بین ما صورت می گیره:
من: سلام، اسم تو چیه؟!
کیارش: سلام، من پلنگ صورتی هستم. تو کی هستی؟
من: منم هاپ هاپی هستم. پلنگ صورتی تو چی کار کردی این قدر بلند شدی؟
کیارش: من ماکارونی خوردم!
من با افسوس: منم دلم می خواد بزرگ بشم، من کوچولو موندم!
کیارش: آره تو عدس پلو خوردی کوچولو موندی!!!!
من:
توضیح: کیارش از عدس پلو خوشش نمیاد!
کیارش و ردیف عروسک هاش که خودش چیده
پیوست: این پست را یک شنبه نوشته بودم ولی به خاطر این که اینترنت به شدت اوضاعش خرابه و نتونستم عکس ها را آپلود کنم دیر شد! دیروز هم مامان جون کیارش به همراه عمه هاش از اصفهان آمدند تهران و ما باهاشون بودیم! امروز هم به سختی این پست را گذاشتم! متاسفم اوضاع این جوری شده! این رویایی نبود که هر مادری برای بچه هاش آرزو کنه!