Lilypie 4th Birthday PicLilypie 4th Birthday Ticker نامه ای به پسرم - داستانهای وروجک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 514481

  بازدید امروز : 43

  بازدید دیروز : 28

داستانهای وروجک

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

ستاره طلایی
نوید جون
بچگی های دیبا و پرند
وروجک مامان = آرش
یونا شیرین زبون
ثمانه جون مامان مهدیار
آندیا جون
ستایش
پگاه و پارسا
ملوسک خانم
مهدیار مامان مریم
امیر مهدی
بهنیا
مانی فسقلی
ارشیا
دل آرام
کیارش سحر جون
حس قشنگ مادری
پویان گل
سارا ونوشه جون
بلاچه خانم
کیا کوچولو
یکتا فسقلی عزیز
ایلیا مریم جون
کوشا نی نی
سینای گل رویا جون
نازنین فاطمه
ایلیا
نیکان و شیطونی هاش
آرین کوچولو
مزدا جون
پوریا
ایلیای نگین جون
نازنین
فاطمه زهرا عزیز
خونه اول وروجک و مامانی
دل نوشته‏های یک مادر
کارن عزیز
دانیال ساناز جون
کسری عزیز
مانا و مانیا

 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

داستانهای وروجک

 

دسته بندی یادداشت ها

بازی وبلاگی . تولد . نامه ای به پسرم .

 

بایگانی

اسفند 1385
فروردین 1386
اردیبهشت 1386
خرداد 1386
تیر 1386
مرداد 1386
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
آذر 1386
دی 1386
بهمن 1386
اسفند 1386
فروردین 1387
اردیبهشت 1387
خرداد 1387
تیر 1387
مرداد 1387
شهریور 1387
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
آذر 1388

 

اشتراک

 

 

نامه ای به پسرم

نویسنده:مادر کیارش::: شنبه 87/8/25::: ساعت 4:56 عصر

سلام

این صدمین پست وبلاگ کیارشه عزیزمه برای همین می خوام خاص باشه!

نامه ای به کیارشم!

سلام عزیزم

پسرم نمی دونم وقتی این نوشته ها را می خونی چند سالته و تو کدوم مرحله از زندگیت قرار داری؟ ولی پسرم می خوام بدونی همیشه و همیشه عشق مامان بودی و هستی و خواهی بود! تو هر موقعیتی و تحت هر شرایطی... پسرم الان که این نامه را برات می نویسم مامانت فقط 25 سال داره ولی تو همین مدت کم چیزهایی دیدم و تجربه ای کسب کردم که دوست دارم باهات در میون بگذارم...

کیارشم من تو دنیا هیچ چیز گران بهاتر از عشق و محبت ندیدم! عشق مثل آهن رباست! هر کسی را به خودش جذب می کنه! گلم تو از همون وقتی که به دنیا آمدی با عشق خندیدی و زندگی کردی. با این که شرایط زندگیت اون جوری که باید باشه نبود ولی همیشه خندیدی و به همه بی غرض و منت عشق ورزیدی. پسرم راز محبوبت در همینه عشق و محبت بی منت و ریا! امیدوارم الان که این نامه را می خونی هنوز هم همون خصلت خوب کودکیت را داشته باشی... پسرم حتی اگه هیچی برای دادن به دیگری نداشته باشی یک لبخند گرم می تونه قلب هر کسی را به دست بیاره! پایه دوستی که با محبت و لبخند بنا بشه خیلی مستحکم تر از رابطه ای که بنا بر ثروت و قدرت بنا شده باشه! چون قدرت، ثروت و زیبایی از دست رفتنیه ولی محبت تا ابد جاودانه!

کیارشم هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی اعتماد به نفست را از دست نده! همیشه این را سرلوحه خودت قرار بده که روح آدمی بی انتهاست پس قدرت انجام هر کاری را داره و این روح بی انتها با قدرت نامحدود آدمی است که کاری را انجام میده نه جسم محدودش با قید و بندهای خاکی!

عزیزم هیچ وقت از شکست نترس! شکست مقدمه ساختنه! دوست دارم شخصیتت مثل لگوهای محبوب بچگیت باشه، اگه با ضربه ای شکست باز هم بشه ساختش نه مثل چینی که اگه شکست دیگه از دست رفته و مثل روز اولش نمیشه! هیچ وقت به خاطر ترس از شکست عقب نشینی نکن! چون اون ترسه که وحشتناکه نه شکست! وقتی شکست را خوردی می بینی اون قدرها هم بد نبوده که تو ازش می ترسیدی! می بینی باز خورشید طلوع می کنه و دنیا به آخر نرسیده!

پسرم هیچ وقت نگذار مشکلی تو را از پا دربیاره و هیچ وقت غصه فردا را نخور! چون اگه از چیزی بترسی که در آینده اتفاق بیوفته ممکنه اتفاق نیوفته و تو الکی لحظه حالت را به خاطرش از دست دادی و اگه افتاد همون موقع غصه اش را بخور و فکری براش بکن!

کیارشم هیچ وقت آرامشت را به خاطر هیچ چیزی از دست نده! آرامش به دست آوردنی نیست! آرامش ساختنیه و هیچ کس نمی تونه اونو برات بسازه غیر از خودت! این خودت هستی که می تونی به افکار مزاحم و حسد و نفرت اجازه حضور در قلبت را بدی و یا مقتدرانه از فکر و ذهنت بیرونش کنی! این را بدون حسد و نفرت نسبت به کسی هیچ کس را بیشتر از خودت مورد آزار قرار نمی ده و هیچ کس بیشتر از روح خودت آسیب نمی بینه! اگه کسی در حقت ظلمی کرد قلب خودت را با نفرت اون سیاه و فکرت را فرسوده نکن خیلی ساده اونو از قلب و ذهنت پاک کن!

پسرم دوستی بهترین سرمایه دنیاست ولی هیچ چیز جای محبت پدر و مادر را نمی گیره! هیچ عشقی بیشتر از عشق پدر و مادر بی ریا و خیرخواهانه تر نیست! پس سعی کن بالاتر از هر نصیحت و پیشنهادی به نصیحت و پیشنهاد مادر و پدرت فکر کنی!

پسرکم هیچ وقت از گفتن جمله دوستت دارم به کسایی که دوستشون داری ابا نداشته باش و هیچ لحظه ای را برای نشون دادن محبتی که بهشون داری از دست نده شاید فردایی برای نشون دادن احساست وجود نداشته باشه پس هیچ وقت کاری نکن که افسوس لحظه ها و روزهای از دست رفته را بخوری!

گلم قبل از انجام هر کاری به آخرش خوب فکر کن! ببین آیا لذت و تفریح و خوشی یک لحظه یا یک روز به ناراحتی و عذاب و افسوس یک عمر می ارزه؟!

کیارش مادر هیچ وقت به خاطر انتقام از کسی خودت و شخصیتت را پایین نیار چون انتقام مخصوص روح های بی ارزش و پایین مرتبه است!

بگذار دیگران به خاطر مناعت طبع و بزرگی و بخشندگیت به تو احترام بگذارند! هیچ وقت کاری نکن که از شخصیت و ارزشت نزد دیگران کاسته بشه! کاری کن که این قدر بزرگ و با شخصیت باشی که دیگران جرات کوچک کردن و توهین به تو را نداشته باشند!

بخشندگی بزرگ ترین صفت انسانیه! هیچ چیز مثل محبت و بخشندگی دیگران را صادقانه جذب نمی کنه! اگه پولی نداری که به دیگری ببخشی در لحظات سختی کنارش باش و باهاش همدردی کن! گوش دادن به دیگری ارزان ترین و در عین حال بزرگ ترین بخشندگیه!

هیچ وقت از عذرخواهی کردن نترس! بهانه آوردن دل شکسته کسی را ترمیم نمی کنه! این که نشون بدی از گناهی که در حقش کردی پشیمونی به مرور زخم دل را التیام می بخشه!

عزیزم خداوند بزرگ اون قدر بخشنده است که از گناهانی که مربوط به ذات مقدسش میشه می گذره ولی هیچ قدرتی توانای بخشش گناهی که مربوط به دیگری است را نداره! پسرم دل هیچ کس را نشکن و هیچ حقی را زایل نکن چون خداوند متعال از حق خودش می گذره ولی از حق دیگری نه! هیچ ثروت و هیچ موقعیتی ارزش شکستن دل دیگری را نداره!

پسرم هیچ چیز جای جوانی و لحظه های رفته را نمی گیره سعی کن الانت را به خاطر بعدهای نامعلوم از دست ندی! از تک تک لحظات زندگیت از ته دل لذت ببر!

عزیزم سلامت و شادابی ثروتی عظیمه چیزی که با هیچ ثروت خاکی نمیشه به دستش آورد با آرامش و ورزش همیشه سلامتی و شادابیتو حفظ کن و هرگز و هرگز چیزی را جایگزین تغذیه سالم نکن!

کیارشم همیشه قدرشناس محبت هایی باش که در حقت کردند چون بی‌تفاوتی و قدرنشناسی تکرار اون محبت را سخت می‌کنه! یک تشکر ساده خستگی کاری که برای تو انجام شده را از تن به در می‌کنه!

             

عزیز دل من، عشق مادر، تو همیشه از اولین لحظه ورودت به این دنیا لحظه‌های شادی برای من ساختی و عشقی عظیم و قدرت تحملی بالا به من هدیه دادی! همیشه و تا آخرین روزهای حضورم در این دنیا به خاطر خاطرات و حس قشنگی که بهم هدیه دادی ازت ممنونم! تو روزهای منو سرشار از شوق و صفا کردی و شب‌هامو سراسر از آرامش کردی، با خنده‌ها و شیرین‌زبونی‌هات روزهام به خوشی گذشت و با عشقت و بوی لطیف حضورت شب‌هام به صلح و آرامی سپری شد. کیارشم از تک تک لحظات شادی که بهم دادی ممنونم، ازت ممنونم که از من 25 ساله مادری ساختی با کوهی تجربه نسبت به دوستانم و دیدمو نسبت به زندگی وسیع تر و عشقم را عمیق تر کردی!

                                                                                                                   دوستت داره تا ابد، مادر

---------------------------------------------

از تک تک دوستانی که تو این مدت بهم سر زدند و جویای حالم و اوضاع پایان نامه شدند خیلی خیلی ممنونم! من چهارشنبه 8 آبان ساعت 2 بعدازظهر دفاع کردم و جلسه به خوبی برگزار شد گرچه یکی از داورهام گیر سه پیچ داد و خیلی خیلی بی منطق بود و هرچی با دلیل جوابشو می دادم حرف خودش را می‌زد ولی راحت شدم رفت دیگه! با کلی شوق و ذوق و حرف نگفته برگشتم تهران ولی متاسفانه کامپیوترم در نبودم سکته هه را زده و دیگه در غم فراقش می سوزیم و مراسم ختم و هفته و اینا را گرفتیم رفت!

فسقلی کلی بامزه و با نمک شده ولی این قدر سرعت بلبل زبونیش بالاست که از حافظه من خارجه فقط چیزی که جند روز ژیش گفت و تو ذهنم مونده را بگم!

باباش رفته بود حمام و حوله‌اش را پهن نکرده بود با لحنی جدی گفتم آقای ***؟ ( فامیل باباش ) کیارش با جدیت بلند جواب میده بله؟! در حالی که خندم گرفته بود و سعی می‌کردم لحنم هنوز جدی باشه به پدرش گفتم حوله‌تون را هنوز پهن نکردید؟؟؟؟؟ شونه‌هاشو انداخته بالا و با همون جدیت میگه این که حوله من نیست حوله بابا سعیده به بابا سعید بگو!!!!!!!

یک سری عکس می‌گذارم گرچه دیگه کلی بیات شده!!!!!!!

یکی از عکس‌ها مربوط به سفرمون به چادگان میشه که اوایل مهر بود و با فامیل رفتیم و کلی خوش گذشت! اون عکسی که با دوغ انداخته مربوط به فردای روز دفاعست که سور دفاع را دادیم و مهمونشون کردیم رستوران محمد!!!! تو هیچ کدوم از عکس‌هاش حاضر نشد دوغش را بگذاره کنار!!!!

اون عکسه ا مثلث مربوط میشه به اولین مثلثی که با سه گوشه و ضلع درست و صاف که فکر کنم اواخر شهریور کشید!

چند تا از عکس هم مربوط میشه به 5 شنبه دو هفته پیش که یک دفعه یک برنامه عجله ای با مژگان جون ریختیم و با بچه ها رفتیم پارک بهشت مادران که خیلی خوب بود و خوش گذشت! فکر کنم شرحش را تو وبلاگ آندیا جون یک قرن پیش خونده باشید!!!!!!!

  

پیوست مهم: یک مراسم نامزدی خیلی خیلی مهم به همین زودی‌ها درپیش داریم از اون جایی که بعد سده‌ای می‌خوام برم خرید و کلاً خوب تهران را نمی‌شناسم ممنون میشم آدرس جایی که بشه لباس رسمی خوب و شیک به قیمت مناسب خرید را بهم بدید! خیلی خیلی دعاگو میشم ها!!!!!!



  • کلمات کلیدی : نامه ای به پسرم

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پسرم 4 سالگیت مبارک
    دو تا تولد!
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com