راستش مدتیه وبلاگ کیارشم را آپ نکردم! خودتون میدونید چه قدر سرم شلوغه و اگه خدا بخواد تو همین آبان دفاع میکنم که دیگه جماعت و خلقی را از دست درس خوندنم راحت کنم!!!!!!
راستش کیارش گلم خیلی شیرین زبون و نمکی شده! خیلی هم فهمیده و باشعور شده! کلا خیلی بیشتر سنش درک میکنه! میفهمه الان ناراحتیم و رعایت میکنه! میفهمه خوابیم و سر و صدا نمیکنه! فسقلی یک کلمات قلمبه سلمبهای استفاده میکنه که خودمون توش میمونیم! یکی از این کلمات بالاخره است!
اولین باری که این لغت را یاد گرفت تو همون دستشویی مذکور بود! یک ساعت رو لگنش نشسته بود و آواز میخوند و بازی میکرد! منم حوصله نداشتم! بهش گفتم بالاخره چی کار میکنی؟! با شیطنت خندید و گفت: مامان بالاخره جیش میکنم! بالاخره پیپی میکنم! عجله نکن!!!!!
حالا تلفن دستش میگیره و با کل خانواده یکی یکی صحبت میکنه بعد میگه بالاخره من چی کار کنم؟! میایی بریم ددر؟!؟
قضیه ستارهاش را که یادتونه؟! حالا به علت تغییر فصل و ساعت غروب خورشید دیگه نمیشه ستاره را موقع خواب از پنجره دید! شب اول گفت: ای وای ستاره کیارش نیست! من: ستاره کیارش کجاست؟! کیارش: ستاره کیارش رفته شکلات بخره! رفته خیابون! رفته پارک! رفته .... بعد آهی کشید و گفت: خوب بالاخره ستاره کیارشم میخواهد بره ددر!!!!!!
قبل از اینکه بیاییم اصفهان قرار بود مادرشوهرم و عمه های کیارش بیایند تهران! به کیارش گفتیم و کلی ذوق کرد! روز قبلش من بعد از اینکه به مامانم تلفن زدم و حرف زدیم تلفن را گذاشتم روی میز و به کارهام مشغول بودم که دیدم گوشی را برداشته و داره راه میره و با عمه فائزه حرف میزنه!!!! اول فکر کردم مثل همیشه الکیه! بعد 5 دقیقه گفتم نکنه روشنش کرده و تلفن اشغاله! گوشی و گرفتم و فوری خاموشش کردم! بعد گفتم بگذار ببینم جایی را گرفته یا نه! دیدم در کمال تعجب شماره خونه مادرشوهرم افتاده!!!!!!!!!! زنگ زدم گفتم داشتید با کیارش حرف میزدید گفتند آره! 5 دقیقه است! ما فکر کردیم شما تلفن را گرفتی دادی دستش!!!! کلی کف کردم! چون شمارهشون نه تو ردیال بود و نه تو لیست شمارههای ذخیره شده اولین یا دومین شماره بود!!!!!!!!!!!! موندیم تو کار کیارش خان ناقلا!
برام دعا کنید تا جلسه دفاع خوب برگزار بشه و راحت بشم از ایرادگیری الکیه این ها!!!!
گرچه خیلی ها عکس اول کیارش را دوست داشتند و خودم هم خیلی بهش تعلق خاطر دارم ولی چون خیلی ها با قیافه کیارش تو 4 ماهگی مانوس نیستند عکس سومی را تو مسابقه شرکت میدم! خوشحال میشم بهش رای بدید
اضافه شده در 14 مهر:
راستش چون من مسافرت بودم نفهمیدم مهلت انتخاب عکس 10 مهره اینه که بعدش این عکس را انتخاب کردم ولی خوب مهسا خانوم عکس 4 ماهگی کیارش را تو مسابقه شرکت دادند و خوب من هم عکس 4 ماهگی را الان برای شرکت تو مسابقه تو وبلاگش می گذارم ممنون!