Lilypie 4th Birthday PicLilypie 4th Birthday Ticker فروردین 1386 - داستانهای وروجک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 510624

  بازدید امروز : 10

  بازدید دیروز : 51

داستانهای وروجک

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

ستاره طلایی
نوید جون
بچگی های دیبا و پرند
وروجک مامان = آرش
یونا شیرین زبون
ثمانه جون مامان مهدیار
آندیا جون
ستایش
پگاه و پارسا
ملوسک خانم
مهدیار مامان مریم
امیر مهدی
بهنیا
مانی فسقلی
ارشیا
دل آرام
کیارش سحر جون
حس قشنگ مادری
پویان گل
سارا ونوشه جون
بلاچه خانم
کیا کوچولو
یکتا فسقلی عزیز
ایلیا مریم جون
کوشا نی نی
سینای گل رویا جون
نازنین فاطمه
ایلیا
نیکان و شیطونی هاش
آرین کوچولو
مزدا جون
پوریا
ایلیای نگین جون
نازنین
فاطمه زهرا عزیز
خونه اول وروجک و مامانی
دل نوشته‏های یک مادر
کارن عزیز
دانیال ساناز جون
کسری عزیز
مانا و مانیا

 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

داستانهای وروجک

 

دسته بندی یادداشت ها

بازی وبلاگی . تولد . نامه ای به پسرم .

 

بایگانی

اسفند 1385
فروردین 1386
اردیبهشت 1386
خرداد 1386
تیر 1386
مرداد 1386
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
آذر 1386
دی 1386
بهمن 1386
اسفند 1386
فروردین 1387
اردیبهشت 1387
خرداد 1387
تیر 1387
مرداد 1387
شهریور 1387
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
آذر 1388

 

اشتراک

 

 

کلی خبر!!!

نویسنده:مادر کیارش::: چهارشنبه 86/1/22::: ساعت 12:0 صبح

سلام

وقتی من این وبلاگ را برای وروجکم ساختم بنا به دلایلی که حالا ذکرش لزومی نداره اسم وروجک را نیاوردم. خوب حالا اون دلایل دیگه نیست  ( خیلی وقته ) و منم مسئله ای نمی بینم که اسمشو بازم نگم ( نگید اُه چه کلاسی می گذاره! )

یک بار گفتم معنی اسم وروجکم شهریار بزرگ است، خیلی از دوستانو دیدم که اسم وروجکهاشون هم اسم پسر منه و خوب البته معنی اسم قشنگ گل پسرهاشونو می دونند! بماند حاشیه زیاد رفتم.

   اسم وروجک من کیارش است، شهریار بزرگ، شجاع ودلیر!!!

وقتی فهمیدم وروجکی در راهه از همون اول گفتم اسم وروجکم اگه پسر باشه میخوام کیارش باشه! من این اسم را از وقتی دبیرستان بودم دیدم و پسندیدم و مصمم گفتم فقط "کیارش" گرچه خیلی ها اسم دیگه ایی پیشنهاد کردند ( که البته همه قشنگ بودند ) ولی من از آهنگ این اسم خیلی خوشم اومد! و صد البته آقای بابایی گل نظر منو محترم شمردند و از من حمایت کردند و این شد که وروجک ما از وقتی 3ماهه بود توی دل مامانی اسمش شد کیارش!

 

یک خبر خوش دیگه هم دارم! یک نی نی خوشگل و وروجک دیگه هم به دنیا اومد!!!!!

شاید عجیب باشه ولی دختر خاله من و دختر خاله بابایی هر دو با هم باردار شدند و تقریباً به فاصله 1 روز نی نی هاشون به دنیا اومد ( البته نی نی دختر خاله بابایی زودتر به دنیا اومد ولی چون شیرازند ما دیر فهمیدیم! ) از قضا این نی نی خوشگل هم پسره و اسمش آرشاست!

  TinyPic image

راستی اسم نی نی دختر خاله من شد امیرمحمد! وای وروجکم کلی هم بازی پیدا کرد!!!!!

جالب اینجاست که هم دخترخاله بابایی و هم دخترخاله خودم از من بزرگترند ( فکر نکنید اونها مامان بزرگند من یک کمی زود مامان شدم! ) ولی نی نی هاشون از وروجکم 1 سال و 1ماه کوچیک ترند!

خوب حالا یک کم از تازه های شازده کوچولو بگم:

از خیلی قبل به این برچسب های یخچال علاقه نشون می داد، منم با این برچسب های یخچالی یک بازی درست کردم، دو تا برچسب زرد گذاشتم و یک سیب و سعی کردم یادش بدهم کدوم سیبه!!

      TinyPic image

                   کیارش سیب کدومه؟!

 TinyPic image

                    وروجکم سیب را بده به من!!!


 وروجک خیلی لگوهاشو دوست داره ( خیلی وقت پیش براش گرفته بودم اما باهاشون بازی نمی کرد اما از 1 سالگی یک دفعه علاقه مند شد! ) ببینید چه خوب روی هم می گذاره؟!

     TinyPic image

                 بگذار اینو بگذارم روش!

      TinyPic image

                دیدی چه قشنگ گذاشتم؟!

 

وروجک شکلات دوست داره اونم از نوع متروش! چند وقت پیش تا اومدم بهش بدم سریع از دستم گرفت و تا تهشو خورد، بعدش می دونید چی کار کرد؟! دوید طرفم و دهانشو با لباس من پاک کرد!!!!

         TinyPic image

تو راه شمال که بودیم یک بازی جدید با کیارش کشف کردیم:

تو ماشین آهنگ گذاشته بودیم، بعد من گوششو گرفتم، ول کردم و بعد این کار را چند بار تکرار کردم، این قدر خوشش اومد که حالا هر وقت آهنگ بگذاریم یا تلویزیون روشن باشه خودش در گوشش را می گیره و ول می کنه!!!

پیوست: وروجک من اصلاً تخم مرغ دوست نداره! تا حالا مدل ها و راه های مختلفی را امتحان کردم ولی باز هم نخورده! شما پیشنهادی ندارید؟!

 



  • کلمات کلیدی :

  • ادامه خبر

    نویسنده:مادر کیارش::: سه شنبه 86/1/21::: ساعت 8:0 عصر

    سلام

    داشتم پست قبلی را می نوشتم یک دفعه کامپیوتر قاط زد منم دیدم ممکنه زحماتم بر باد بره دکمه ارسال را زدم ( آخه یک دفعه همین جوری شد بعد کلی تایپیدن همش پرید ) بعد یک دفعه درست شد، منم ادامه اش را فرستادم

            TinyPic image

                         عسلک مامان

             TinyPic image

                  خوب دیگه من برم حموم!

         TinyPic image

               بابایی در را باز کن من اومدم!

        TinyPic image

           اِ پس چرا بابایی در را باز نمی کنه؟!

       TinyPic image

         من خودم موهامو شونه می کنم ( این ژیله که تنمه دست پخت مامانیه! )



  • کلمات کلیدی :

  • <      1   2   3   4      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پسرم 4 سالگیت مبارک
    دو تا تولد!
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com