• وبلاگ : داستانهاي وروجك
  • يادداشت : اندر حكايات كيارش خان وروجك
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مرسي خوب ترتيب دهنده اين قرار شما بودي ديگه .

    حالا واقعا چرا اسم خودش و نميگه ؟

    اون روز خيلي خوش گذشت. ولي من همش داشتم با خودم فكر مي كردم كه خوش به حالا مامان كيارش كه خونش همين بغله چون ما ساعت 9 شب رسيديم خونه