• وبلاگ : داستانهاي وروجك
  • يادداشت : اندر حكايات كيارش خان وروجك
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي خدا چه عجب كامنت دوني باز شدمريم جون خيلي متاسفم ...من خيلي دوست داشتم ميومدم...ولي صبح پدرم با موبايلم تماس گرفت و گفت مادرت كمرش يهو گرفته و همينطور دولا مونده...بعدشم گفت:همينطور دولا دولا بردتش دمتر سر كوچه شون و براش آمپول و اينا داده...منم رفتم ...تا هم حالشو بپرسم هم تزريقاتشو انجام بدم...

    خيلي ممنون از اطلاع رسونيتون....من شانس ندارم شما ها رو ببينم