سلام.اشكم در اومد.مي دوني چرا ؟چون باهات همدردم.مي فهممت.تو يك سال من 6سال اون هم در اثر ايست قلبي.فكرشو بكن كه هيچ كس انتظارشو نداشت.اما باور كن هنوز هم وقتي يادش مي افتم بي اختيار اشكم سرازير مي شه.باور كن وقتي بهش فكر مي كنم با تمام وجود دلم براش تنگ مي شه اما كاريش نمي شه كرد.رسم دنيا همينه.خدا رحمتش كنه.

سلام ماماني خوب كيارش اميدوارم روح پدر مهربون و دوست داشتنيت قرين رحمت الهي باشه

خدا رو شكر كه كيارش كوچولو هست كه توي تنهاييهات براش درددل كني ..

سلام مامان کيارش عزيز. کامنت خصوصي گذاشتم براتون.

سلام عزيزم...

چشمهام پر از اشك شد...

امروز به تلنگري گريه ام مي گيره... دلتنگيت رو مي فهمم... خداوند روح مهربان پدر عزيزت رو قرين رحمت بي منتهاش بكنه...

از دلداريت هم بي نهايت ممنونم...

من آمار خونده ام . الان 29 سالمه . همسن صفا هستم . بله الان به جاي اون رستوران يك جايي درست كرده اند براي بازي بچه ها.

دوباره سلام . مريم جون چه جالب . منم فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي هستم . اتفاقا منم هيچ كس جز تو و صفار و نمي شناسم . راستي مي دونستي من و صفا توي دوران راهنمايي و دبيرستان يك مدرسه بوديم؟ من نظرم درمورد دنياي بازي (همون عقيق سابق كه وسط رودخونه هست) بچه هاس كه بريم .

در ضمن شما 5000 بازديد كننده وبلاگم بوديد اين هم جايزه اتون .

خداوند آقا كيارش را براتون حفظ كنه و سايه پدر و مادرش هميشه بالاي سرش باشه.

سلام.

ببخشيد دير اومدم ...نبوديم ...

خداوند بهتون صبر بده ..

روحشون شاد ...

سلام . موافقم . كاش بيشتر با هم آشنا مي شديم . بعدشم توي قرارمون كيا هستن؟ من كه فقط صفا رو مي شناسم ساكن اصفهان

سلام عزيزم عيد شما مبارك.نماز روزه قبول.ممنونم.الان ميل ميزنم.دست شما درد نكنه كيارش جون رو ببوس

خدا رحمتشون كنه...خيلي دلم گرفت به خدا...بغض كردم الان مي تونم بشينم هاي هاي گريه كنم...

خدا رحمتش كنه و انشاءالله جاي سرسبز و زيبايي داشته باشه

خدا رحمتش كنه و انشاءالله مكان زيبا و سرسبزي داشته باشه