وبلاگ :
داستانهاي وروجك
يادداشت :
تابستاني كه مثل باد مي گذرد!
نظرات :
10
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ثمانه مامان مهديار
بابا كلي خوش خوشانتونه با گردش هر روزه... مهديار تحمل گرما نداره و تا كامل خورشيد غروب نكنه نمي تونم ببرمش بيرون... بعد هم كه شبه و من ديگه حوصله ندارم... طفلي بچم هلاك شد توي اين تابستون از بس توي خونه مونده