Lilypie 4th Birthday PicLilypie 4th Birthday Ticker کیارش، پسری از سیاره دیگر! - داستانهای وروجک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 511279

  بازدید امروز : 32

  بازدید دیروز : 38

داستانهای وروجک

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

ستاره طلایی
نوید جون
بچگی های دیبا و پرند
وروجک مامان = آرش
یونا شیرین زبون
ثمانه جون مامان مهدیار
آندیا جون
ستایش
پگاه و پارسا
ملوسک خانم
مهدیار مامان مریم
امیر مهدی
بهنیا
مانی فسقلی
ارشیا
دل آرام
کیارش سحر جون
حس قشنگ مادری
پویان گل
سارا ونوشه جون
بلاچه خانم
کیا کوچولو
یکتا فسقلی عزیز
ایلیا مریم جون
کوشا نی نی
سینای گل رویا جون
نازنین فاطمه
ایلیا
نیکان و شیطونی هاش
آرین کوچولو
مزدا جون
پوریا
ایلیای نگین جون
نازنین
فاطمه زهرا عزیز
خونه اول وروجک و مامانی
دل نوشته‏های یک مادر
کارن عزیز
دانیال ساناز جون
کسری عزیز
مانا و مانیا

 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

داستانهای وروجک

 

دسته بندی یادداشت ها

بازی وبلاگی . تولد . نامه ای به پسرم .

 

بایگانی

اسفند 1385
فروردین 1386
اردیبهشت 1386
خرداد 1386
تیر 1386
مرداد 1386
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
آذر 1386
دی 1386
بهمن 1386
اسفند 1386
فروردین 1387
اردیبهشت 1387
خرداد 1387
تیر 1387
مرداد 1387
شهریور 1387
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
آذر 1388

 

اشتراک

 

 

کیارش، پسری از سیاره دیگر!

نویسنده:مادر کیارش::: چهارشنبه 86/4/6::: ساعت 6:43 عصر

سلام

گاهی پیش خودم فکر می کنم نکنه جداً کیارش از یک سیاره دیگه‌ای آمده باشه؟! کارهاش و اخلاقش زیاد از بقیه بچه های همسنش تبعیت نمی‌کنه!!! مثلاً من خودمو خفه می‌کنم که یک لقمه غذا یا میوه یا شیر یا هر چیز دیگه را بکنم تو دهنش بعد چند روز پیش آمدم می‌بینم با چنان ولعی داره کرم سوختگی پای قیر مانند نیوآ را می‌خوره انگار داره لذیذترین غذای دنیا را نوش جان می‌کنه!!!!! یا گاهی سر نماز مهر را بر می داره و چنان لیسش می‌زنه انگار بستنیه! تا آخر نماز دیگه از مهر بیچاره هیچی نمونده و آثار جرم هم دور دهان کیارش خان به صورت حلقه‌ای از گل کاملاً مشهوده!!! گاهی بهش می‌گم نکنه تو از یک سیاره دیگه‌ای آمدی و غذاهای ما برات غذا نیست؟!

یکی دیگه از کارهای عجیب کیارش‌ بر خلاف همه بچه ها به جای این که اول کلمه یاد بگیره و بعد جمله بگه! بعد از چند کلمه مختصر که یاد گرفت جمله‌بندی می‌کنه!!!!!! مثلاً "ایی چی؟" یعنی "این چیه؟" ( از اولین جمله ای که پسرم گفت پیداست چه قدر کنجکاو و فضوله؟؟؟ ) یا "آب مه" یعنی "آب بده"  لازم به ذکر آقا پسر ما هنوز خیلی کلماتی را که بقیه بچه های همسنش می‌گویند را نمی‌گه و همین چند تا کلمه را هم به اکراه می‌گه!!!

بعد از یادگیری کامل اعضای بدن! ( البته گاهی چشم و بینی را قاطی می‌کنه! ) تصمیم گرفتم رنگ‌ها را بهش یاد بدم! با مداد رنگی شروع کردم! تا حالا رنگ آبی و سبز را می‌شناسه! می‌ترسم اگه رنگ دیگه ای اضافه کنم اون قبلی‌‌ها را هم یادش بره!!

جمعه رفتیم باغ عموی من، کلی به کیارش خوش گذشت و با بچه ها هم بازی کرد! علی عزیز خیلی با کیارش جور شده بود و کیارش را پایین نمی‌گذاشت! عمو و زن عمو و علی و رعنا فردا برمی‌گردند‌ آمریکا، مطمئناً دل همه ما مخصوصاً کیارش براشون تنگ میشه!


                           
Cool Slideshows

خبر دیگه این که امتحانات مامان تموم شد و قبل از این که دوباره بر گردیم سر کار قرار شده 2 تا سفر کوچیک بریم! اول یک سفر یک روزه کوچیک به دهکده تفریحی چادگان! و بعد هم آخر هفته دیگه اگر خدا بخواهد به مشهد مقدس! در نتیجه ممکن چند روزی غیبت داشته باشم!

 

پیوست1: از دوستان خواهش می کنم تو نظرسنجی که زیر آمار وبلاگ قرار دادم شرکت کنند یا یک نتیجه منسجم بگیرم! ممنون میشم!



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پسرم 4 سالگیت مبارک
    دو تا تولد!
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com