• وبلاگ : داستانهاي وروجك
  • يادداشت : مكالمات روزانه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 27 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خوبي

    براي پست قبليت دوبا تا نصفه كامنت گذاشتم برام كار پيش اومد ديگه

    ببين اينا اصلا چيزايي نيست كه تو بخواي خودتو بخاطرشون ناراحت كني براي پوشك كردنش من جاريم از هلند كه اومده بود بچه چهار ساله رو پوشك ميكرد ميگفت براي چي هم اينو خسته كنم هم خودمو هر موقع لازم باشه خودش ميگه تازه خانم خارجي بود من تا اين سن قبول ندارم ولي الان هم براي كيارش دير نشده براي اين كه جيش رو بگه

    براي غذا نخوردن همشون همين طوري هستن البته بايد سعي كني با گول زدن و بازي بازي كردن بهش بدي ولي اگر هم نخورد اشكال نداره مامان نورا بهم گفت دكتر نورا گفته بچه ها نبايد تو ساله دوم زندگيشون اندازه ساله اول غذا بخورن چون مقدار وزنه كمتري رو بايد اضافه كنن

    براي حرف نزدنش پسرها كلا توي حرف زدن تنبل هستن پسر خواهر شوهرم تا بره تو چهار سال يك كلمه هم حرف نزد الان چهار سالشه بيا ببين يه بلبليه كه نگو

    براي اين كه يه كمي هم كتك زدنش ملسه جاي من باشي چي ميگي به خدا يه جا ميريم همش بايد حواسم باشه ترنم بچه هارو

    اينجوري نكنه تازه با اينكه دختره دست به زدنش خوبه البته ميگن مقطعي و خوب ميشه

    اينا يه سري چيزاي طبيعي هستن كه براي بيشتره بچه ها وجود داره پس خودتو ناراحت نكن