• وبلاگ : داستانهاي وروجك
  • يادداشت : براي پسرم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + همسز 
    آفرين به همسرم خودم با اين متني كه نوشته،با اينكه خودم تمامشو ميدونستم ولي بازم اشك تو چشام حلقه زد. اين رو بهت نگفتم ولي تو اون خوابي كه من ديدم بابات با بهترينها محشور بود ،مطمئن باش كه بابات الان در بهترين جاست و در كنار ما حضور داره.و من مطمونم كه كيارشم قدر تمام اين محبتها رو ميدونه.