• وبلاگ : داستانهاي وروجك
  • يادداشت : خاطرات iut و ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام خانمي .از راهنماييت يك دنيا ممنون.فراموش نمي كنم.

    از اشنايي با شما و كيارش گل هم خيلي خوشحالم.

    هي .....كجائي جووني كه يادت بخير

    الان كه ملاك بيشتر دختر و پسرا واسه رفتن به دانشگاه دوست دختر و دوست پسر بازيه

    + مامان آرتا 
    سلام ‏1بچه هاي الان خيلي سردن!‏اصلا تو اين دنيا نيستند!‏ما هم او اون دوره بوديم!‏چقدر حال ميداد!‏الان دانشگاهها شده محل دوست دختر دوست پسر بازي!‏والسلام! يادمه روزي كه دكتر مهاجراني به تبريز اومد چقدر برنامه داشتمي و چقدر بلا آوردند سرمون!‏قضه اين شهدا هم اينه كه ميخوان پاي يه عده رو تو محيط پاك دانشگاه باز بكنن! ميخوان محيط دانشگاه نا امن بشه

    عالي بود

    كيارش رو ببوس اينجوري

    سلام خانومي

    فقط مي تونم بگم عالي بود چقدر دلم براي همه چيز دانشگاه تنگ شده واقعا براي منم پر بود از خاطرات شيرين كيارش مي بوسمش منم اپم

    سلام خانومي

    خاطرات خيلي قشنگي بود ولي آخرش دلمون گرفت

    ما ساكن خوزستان هستيم اگه اشالله عيد بياين اينجا خيلي ايام عيد اينجا با صفاس خوش مي گذره

    كيارش مي بوسمش محكم

    چقدر قشنگ نوشتي خانومي فقط مي تونم بگم عالي بود. تمام خاطرات گذشته مون رو زنده کردي ياد اون روزها به خير.... راستي چرا ما اين روزها همش بايد بگيم سال به سال ... دريغ از پارسال .
    چقدر دلم براي همه چيز دانشگاه تنگ شده . بخصوص تالارها و كلاسهاي مجتمع
    واي واقعا براي منم پر بود از خاطرات شيرين ولي حالا خيلي جو دانشگاهها سنگين شده . يادش بخير
    سلام خانمي چه خاطرات شيرين و قشنگي و در اخر چه واقعيتهاي تلخي.جاي هيچ سخني براي آدم نميمونه.
     <      1   2